موضوع: برهان حرکت
زیر نظر استاد محترم: جناب آقای دکتر حسینی شاهرودی
گردآورنده: حسین شوروزی
بهار 1387
مقدمه:
مسائلی که در فلسفه اسلامی در مورد آن بحث میشود مربوط میشود به خداوند، روح و عالم هستی و محور اساسی و اصلی که تمام مسائل در این فلسفه حول آن میچرخد خداوند است.
مسائلی را که در فلسفه اسلامی 3سپری کردیم مربوط میشود به برهانهای اثابت خداوند و برهانهای اثبات صفات خداوند. به همین دلیل من در این تحقیق سعی کردم یکی از برهانهایی را که برای اثبات خداوند توسط طبیعیون ذکر شده مورد بحث و بررسی قرار دهم. ضمن آنکه در پایان یک اشکالی را که به نظر خودم وارد بود بر تقدیر ملاصدرا بر برهان صدیقین ذکر کردهام.
متفکران الهی برهانهای مختلفی برای اثبات وجود خداوند اقامه کردهاند که یکی از این برهانها، برهان حرکت میباشد. فیلسوفان اسلامی این برهان را از زبان حکیم طبیعی (ارسطو) مطرح میکنند و منظور آنان این است که برخی از مقدمات این برهان از طبیعیات اخذ میشود. اما صدرالمتألهین بحث حرکت را از مباحث الهیات و تقسیمات هستی میدانست و چنین مطرح کرده که هستی وجود یا ثابت است و یا متحرک. از اینرو حرکت به عنوان نحوهای از وجود مطرح شد.
رسالت این برهان این است که ما را از ورای ماده به ماورای ماده میرساند و در واقع یک موجود مجدد را اثبات میکند نه خداوند را.
حرکت در اعراض و جواهر:
عقید? مشهور بر آن است که تا قبل از ملاصدرا فیلسوفی به صورت مستدل حرکت جوهری را مطرح نکرده است البته در یونان باستان، هرایکتوس، حرکتی را مطرح میکند که میتواند منطبق؟ با حرکت جوهری باشد. بعضی دیگر میگویند که حرکت جوهری در زمان ابنسینا مطرح بوده است وعدهای قائل به حرکت جوهری بودهاند ولی ابن سینا به دلیل ادلهای که علیه آن داشته است نمیتوانسته آن را بپذیرد. چنانکه در شفا میگوید: اگر بگوییم حرکت در جوهر واقع میشود بر سبیل مجاز است و در جوهر حرکت واقع نمیشود.
به هر جهت فیلسوفی مانند ابنسینا حرکت جوهری را به صورت مستدل مطرح نکرده است. مشهور فیلسوفان بر آن بودند که حرکت فقط در 4 مقول? عرضی یعنی حرکت در کم وکیف ؟ مکان و وضع واقع میشود.
حرکت در اعراض:
حرکت عرضی: حرکتی است که ما به طور محسوس آن را مشاهده میکنیم که برای توضیح بیشتر آنها را به صورت مجزا ذکر میکنیم:
1ـ حرکت مکانی: روشنترین نوع حرکت عرضی، حرکت در مکان است مانند حرکت یک جسم از یک مکان به مکان دیگر
2ـ حرکت وضعی: مانند حرکت کره به دور خود. هر چند مکان کل تغییر نمیکند ولی نسبت اجزاء به همدیگر در حال تغییر میباشد.
3ـ حرکت کیفی: مانند تغییر رنگ و مز? اشیاء. با توجه به انواع مقول? کیف. اقسام جزئیتری برای حرکت کیفی درنظر گرفتهاند حرکت در کیف نفسانی مانند اینکه هر کسی در خود تغییر تدریجی علاقه و محبت نسبت به دیگری را در خود حس میکند. حرکت در کیفیات محسوسه مانند حرکت در رنگها. حرکت در کیفیات مخصوص به کمّیات مثل تغییر در شکل یک شیء که گاهی مستقیم و گاهی منحنی و گاهی به شکل دیگر است.
حرکت کمی: مصداق روشن حرکت کمی، رشد گیاهان و جانوران است.
دلایل حرکت جوهری:
ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری به سه صورت استدلال میکند که ما به دوتای آن اشاره میکنیم.
اولین استدلال صدرا بر دو مقدمه مبتنی است.
1ـ حرکت عرضی معلول طبیعت نوعیه و جوهری آنهاست.
2ـ علت قریب و طبیعی حرکت باید متحرک باشد.
نتیجه اینکه طبیعت نوعیه و جوهری که به علت حرکات عرضی است باید متحرک باشد. حال اگر علت قریب و بیواسط? معلول متحرک امر ثابتی باشد لازم? آن تخلف معلول از علت خود است که امری است محال.
ممکن است اشکال شود که معتقدین به حرکت جوهریه هم ناچارند حرکت در جوهر را به فاعل مجردی نسبت دهند که ثابت و غیرمتحرک است پس چرا استناد حرکات عرضیه را به جوهری ثابت که صور ؟ نوعیه باشد را صحیح نمیدانند. جوابی را به این اشکال داده است این است که اعراض وجود فینفسه لغیره دارند و حرکت آنها موضوعی را متصف به حرکت میکند زیرا که وجود اعراض مستقل نیست اما وجود جواهر وجود فینفسه لنفسه استو ایجاد جوهر ایجاد همان حرکت است. یا به تعبیری اعراض نیاز به علت طبیعی دارند که باید متحرک باشد. ولی جواهر احتیاج به علت الهی دارند که به بعد هستی آنها همان جعل حرکت است.
استدلال دوم: این استدلال از دو مقدمه مد تشکیل میشود
1ـ اعراض از مراتب و شأنی از شؤون جواهر هستند و وجود مستقلی از موضوعاتشان ندارند.
2ـ هر گونه تغییر و حرتی که در شؤون و مراتب یک موجود روی میدهد علامتی است که در خود آن موجود نیز حرکت واقع میشود مانند کسی که رخساره و سیمای او رنگارنگ میشود این امر نشانه و علامت تغییرات درونی اوست. بنابراین حرکات عرضی دلیل حرکت جوهری میباشد.
حرکت جوهری نتایج زیادی را در پی دارد که ما در اینجا یکی از آنها را مورد بحث قرار میدهیم:
1ـ نیاز دائمی و مستمر کل عالم ماده به محرک غیرجسمانی.
چون براساس حرکت جوهری اثبات شد که کل عالم ماده در حال حرکت و دگرگونی میباشد این حرکت ذاتی عالم ماده که جلوههای آن را به صورت حرکت عرضی در عالم ماده مشاهده میکنیم نیازمند محرکی است. این محرک اگر خود جسم باشد. از تغییر درونی در امان نیست و باز نیاز به محرک دارد چون سلسله محرکها نمیتواند تا بینهایت ادامه داشته باشد. نبابراین باید به محرک غیرمتحرک برسمیم که علت حرکت است و خود متحرک نیست و این محرک دیگر نمیتواند واجد قوه و شأنیت تغییر و دگرگونی رادارا باشد. از اینرو آن محرک را نسخ عالم ماده نیست بلکه غیر مادی میباشد و کمالات مختص به خود را به صورت بالفعل واجد میباشد.
ملاصدرا مطرح میکند که نخستین کسی که حرکت در جوهر را ثابت کرده است خداوند است که در قرآن فرموده است. «و تریالجبال تحسبها جامده و هی تمر مر السحاب» (نمل/88) «کوهها را میبینی او آنها را جامد و بیحرکت میپنداری در حالی که آنها مانند حرکت ابرها در حال حرکت میباشند.»
برهان از طریق حرکت:
حکمای طبیعی از راه حرکت و تغییر برای اثبات وجود خداوند برهان اقامه کردهاند. تقدیر برهان ایشان آن است که: بیش از این در بحث قوه و فعل ثابت شد که محرّک غیر از متحرک است. نبابراین هر متحرکی، محرکی مغایر با خود میباشد و بناچار برای آنکه دور یا تسلسل لازم نیاید زنجیر? محرکها باید به محرکی که خود متحرک نباشد منتهی گردد و آن محرک غیر متحرک از آنجا که ساحت وجودش از ماده و قوه مبرّا بوده و تغییر و دگرگونی در آن راه ندارد و هستیاش از اثبات بر خوردار است. واجبالوجود بالذات است.
برهان حرکت برای اثبات واجب الوجود متوقف بر چند امر است.
1ـ وجود حرکت در خارج
2ـ نیازمندی حرکت به محرک
3ـ احتیاج حرکت به فاعل حقیقی نه علت اعدادی و مجازی
4ـ امتناع دور و تسلسل
5ـ تعمیم برهان حرکت به معنای مطلق تحول از نیستی به هستی یا تعمیم آن به برهان امکان و وجوب زیرا در غیر اینصورت برهان حرکت فقط وجود مجرد را اثبات میکند نه واجبالوجود بالذات را.
برهان حرکت از دیدگاه صدرالمتألهین:
ملاصدرا میگوید که طبیعیون روشهای مختلفی برای اثبات خداوند دارند که یکی از آنها برهان حرکت است و اینکه متحرک موجب حرکت نمیشود زیرا محرک فاعل است و متحرک قابل و فاعل حیثیت وجدان دارد و قابل حیثیت فقدان. یعنی محرک، حرکت میدهد و متحرک حرکت ندارد و میخواهد حرکت را بپذیرد به تعبیری فاقد شیء، معطی شئ نمیشود. پس متحرک احتیاج به محرکی غیر از خود دارد آن محرک اگر خود متحرک باشد باز به محرک دیگری نیاز دارد. سلسله محرکها باید به محرکی ختم شود که خود متحرک نباشد. والّا گرفتار دور یا تسلسل میشویم. چون هر دوی اینها باطل است. پس با لضروره به محرک غیر متحرک میرسیم.
ملاصدرا در ادامه میفرماید این محرک به علت اینکه تغییر و دگرگونی در آن راه ندارد و از قوه و حدوث مبرا میباشد واجبالوجود است.
البته این امر موجب این اشکال شده است که ما در برهان حرکت به محرک نامتحرک میرسیم نه واجبالوجود. زیرا نهایت چیزی که این برهان اثبات میکند محرک غیرمتحرک است که این محرک میتواند از مجردات که غیر متحرکند باشد و برای نیل به واجبالوجود باید از برهان امکان و وجوب بهره گرفت.
در جواب این اشکال میتوان گفت: اگر محرک نخستین را بر حسب غایت و محبوب نهایی تبیین کنیم غایت و محبوب نهایی که فعلیت محض است و هیچ قوهای در آن نیست چیزی جز واجبالوجود بالذات نیست و یا احتمالاً ملاصدار را حدوث ذاتی و زمانی را نیز جزء حرکات و تغییرات دانسته که در اینصورت مجردی که محرک است و هیچ نوع حرکتی را هم دارا نیست همان واجبالوجود است.
برهان حرکت از دیدگاه حاج ملاهادی سبزواری:
حکیم سبزواری در شرح منظومه میگوید: حرکت به ناچار به محرک نیازمند است و محرک ناگریز باید به محرک نامتحرک برسد و گرنه دور و تسلسل لازم میآید که هر دو باطل است.
برای روشنی برهان حرکت بحثهای زیر لازم است:
1ـ تعریف حرکت: هر چند حرکت را نمیتوان تعریف حدی کرد ولی تعریفی که مقبول فیلسوفان اسلامی است به اینصورت است خروج تدریجی شئی از قوه به فعل
2ـ هر حرکتی به شش چیز نیازمند است و بدون این شش امر حرکت امکان ندارد:
1ـ محرک
2ـ متحرک
3ـ مبدأ
4ـ غایت
5ـ مسافت
6ـ زمان
بعضی از فیلسوفان بر آنند که مبدأ و غایت برای حرکت لازم نیست زیرا ممکن است حرکتی ازلی و ابدی باشد یعنی هر چند حرکت بر آن صدق میکند ولی مبدأ و غایت ندارد. بنابراین حرکت از این جهت که محدود است به مبدأ و غایت نیازمند است.
اشکال بر برهان حرکت.
در این برهان اگر حرکت را محصور در اعراض بدانیم و حرکت جوهری را منکر شویم میتوانیم بگوییم که محرک نامتحرک صورت جسمیه است که منشأ پیدایش حرکت میشود حاصل این اشکال این است که ما برای توجیه حرکت دو اعراض و یا صورتهای نوعیه به یک محرک غیرمتحرک نیازمندیم و کافی است که بگوییم حرکت در این امور (اعراض و صورتهای نوعیه) از صورت جسمیه که ثابت و غیرمتحرک است سرچشمه میگیرد که در اینصورت برهان حرکت عقیم خواهد بود و نخواهد توانست ما را به ماورای طبیعت رهنمون گردد. زیرا محرک غیر متحرک در همین عالم نیز یافت میشود. و آن صورت جسمیه است.
اشکال دیگری بر برهان حرکت:
فرض کنیم این برهان ما را به اثبات واجب الوجود برساند: حال آیا خدا خودش ساکن است و یا متحرک. اگر خدا ساکن باشد پس در اینصورت چطور ممکن است چیز ساکن چیز متحرک را به حرکت در آورده باشد. در اینصورت ناگزیریم که بگوییم حرکت زائیده شده در نتیجه زائیده شدن حرکت در عالم طبعیت هم میتواند رخ دهد. و اگر بگوییم خدا متحرک است در نتیجه باید یک محرک دیگر باشد که آن را به حرکت درآورد پس این برهان اساساً باطل است.
نتیجهگیری:
در واقع برهان حرکت مربوط به ارسطو است. ارسطو در عالم طبیعت اصالت را به سکون میداد و چنین برداشت میکرد که برای به حرکت در آوردن اشیاء باید یک محرکی باشد. و این علم امروزه مردود شده، در علم دینامیک امروز اجسام در حالت عادی دارای حرکت یکنواخت هستند. درحالی که هیچ وجود دیگری بر روی آنها تأثیر نمیگذارد. در نتیجه این برهان به کلی منتفی است.
به نظر من خدا را نمیشود با برهان قبول کرد بلکه خدا یک موجود شهودی است و او را باید شهود کرد.
اشکالی بر تقریر ملاصدرا بر برهان صدیقین:
برهان ملاصدرا را از سه مقدمه تشکیل شده است
1ـ وجود اصیل است.
2ـ وجود دارای مراتب تشکیکی است.
3ـ بالاترین و کاملترین مرتب? وجود مرتبه ای است که نتوانیم کاملتر از آن را تصور کنیم زیرا اگر بتوانیم آن را تصور کنیم دیگر آن مرتبه ای که قبلاً به عنوان کامل تصور کردهایم. کامل نخواهد بود.در نتیجه همان کاملترین مرتبه وجود، واجبالوجود است.
اشکال:
به نظر من برهان ملاصدرا مخصوصاً مقدمه آخر تقریباً برهان وجودی، آنسلم قدیس است. که در اینصورت ما میتوانیم هر چیزی را به عنوان کاملترین وجود تصور کنم (مثلاً عالم هستی) که از آن کاملتر نباشد و همان را به عنوان خدای خودمان در نظر بگیرم. زیرا انسان نمیتواند کاملتر از عالم هستی را تصور کند به این دلیل که کاملتر از عالم هستی قابل تصور نیست
فهرست منابع و مآخذ:
1ـ فلسفهها یا بررسیهای بنیادی دربار? مکتبهای مختلف فلسفی تألیف محمد باقر صدر ترجمه: سید محمد حسن مرعشی شوشتری
2ـ شرح منظومه: حکیم سبزواری
3ـ نهایه الحکمه: علامه طباطبایی
4ـ شفا: ابن سینا
5ـ اسفار ج 6: ملاصدار
6ـ خدا در فلسفه ترجم? خرمشاهی
7ـ براهین اثبات وجود خدا در فلسف? غرب: خرمشاهی
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد |